سلام دوست خوبم ممنون که به من سر زدي همون جوري که گفتي به وبلاگت سر زدم الحق که نفع خالي بود نه ضرر.بازم بهم سر بزن....

خوشحال ميشم.

زندگي زيباست،تو زيباتر از اوني که توي قلب من خونه کردي...

خيلي زيبا بود تحت تاثير قرار گرفتم

چقد خوبه که تو هستي...چقد خوبه تو رو دارم
چقد خوبه که از چشمات...مي تونم شعر بردارم
تو که دلواپسم ميشي...همه دلواپسيم ميره
شايد اين واسه تو زوده...يا شايد واسه من ديره
واست زوده بفهمي من...چرا آواره ي دردم
واسم ديره از اين خلوت...به شهر عشق برگردم
واسم ديره پشيمون شم...چه خوبه با تو شبگردي
واست زوده بفهمي که...چه کاري با خودت کردي
نه اينکه بي تو ممکن نيست...نه اينکه بي تو مي ميرم
به قدري مُسريه حالت ...که دارم عشق مي گيرم
همه دلشوره م از اينه...که عشق اندازه ي آهه
تو جوري عاشقي کن که...نفهمم عشق کوتاهه
واست زوده بفهمي من...چرا آواره ي دردم
واسم ديره از اين خلوت....به شهر عشق برگردم

آخي ... خيلي ناز بود ... فک کنم خيلي جاها تو زندگيم يه رد پا ديده مي شه ... و از اين بابت خوشحالم ... چون خدا رو با هيچي عوض نمي کنم!

سلام گلم. مطلبت خيلي قشنگ بود. مطلبي رو که در قسمت "درباره خودم" هم نوشتي خيلي زيباس. و البته رنج نيست.
يه روز يکي از همکارام بهم مي گفت: خانم ... تو زندگي يه مطلبي رو بهم گفتن و اون اينکه: وصل، مرگ عشقه. يعني اگه به اوني که مي خواي برسي، ديگه عشقي وجود نداره. و البته درست مي گفت. من هم با حرفش موافقم.
و
وصل، مرگ عشقه.
ولي رنج نيست.
فعلا